ثناجونثناجون، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

ثنا جون

سال جدید مطلب جدید

1392/1/26 14:38
نویسنده : مامان
397 بازدید
اشتراک گذاری

 

سال جدید شروع شده و دخمل من هم یه خورده بزرگ شده و شیطونیاش زیاد شده می خواهم دخمل نازم رو بذارم مهدکودک هفته قبل رفتیم یه مهد کودک رو باهم دیدیم و تو از آنجا خوشت آمد و مدام میگی بریم مهد، کی میریم مهد، انشاء الله اگه خدا بخواهد از اول اردییهشت ثبت نام میکنم که بری.

امسال چهارمین عیدی بود که دخمل گلم کنار ما بود و خدارو شکر میکنم به خاطر دادن این نعمت به ما و امیدوارم که من و بابا بتونیم یه دخمل خوب و سالم صالح تربیت کنیم.

قبل از عید اول اسفند رفتیم مشهد دقیقاً  ١/١٢/٩١ صبح از تهران حرکت کردیم و ٣/١٢/٩١ ساعت ٥/٧ بعداز ظهر از مشهد حرکت کردیم این دفعه مامانی گلی اینها همگی و مامانی بتول بابا بزرگ و عمه زهره هم بودن خوش گذشت بجز قسمتهای که تو شیطونی می کردی روز اول که رفتیم زیارت ما داشتیم نماز می خوندیم که عمه زهره گفت که تو دستشویی داری آنقدر دیر گفته بودی که تا بیایم سراغت خودت رو خیس کردی وای یه قسمتی از حرم رو هم که فرش نبود خیس کردی سریع بغلت کردم که از حرم بریم بیرون و مامانی گلی هم به خادمها گفته بود و آمده بودن آن قسمت رو شوسته بودن ولی تا برسیم هتل هزار بار آرزوی مردن کردم حسابی عصاب من رو خورد کردی. از اون به بعد هروقت میرفتیم بیرون به زور هم شده اول می بردم دستشویی بعد میرفتیم بیرون و زیارتهای بعدی رو هم با بابا میرفتی قسمت مردونه موقع زیارت چادر سفید گل گلیتو سر می کردی و خیلی ناز میشدی. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثنا جون می باشد